آیــی پیشــم تو اگر، کج کلهی خواهی دید
عاصـــی دور زمـــان پُر گنهی خواهی دید
بینی تو آن کسیـــکه دیده بسی ناز و نعِم
تو فقیـری که به اورنگ شهی خواهی دید
تو به ســرداری به بینی که نباشد سر ِ دار
تو سپــه دار و ولی بی سپهی خواهی دید
راه یابی که همـــــــــه راهبران داشت کنار
در کنــــار رهی گمُ کرده رهی خواهی دید
آنکه بود روزی سرافــــراز به پیش مردم
حال افتــــــاده به روز ِ سیهی خواهی دید
آنـکه بود صــــاحب درگاه و در و درباری
حال محتــاج به شام و پگهی خواهی دید
آنکه با چشم خِرد داشت همه مُلک نگاه
حال با چشـم ضعیف از نگهی خواهی دید
آنکه آزاده و آزاد همــــی زیست به مُلک
حال پیچیـــده به صد دامگهی خواهی دید
سرخ رو بود کسی که به همـــه دور زمان
حــــال رنگ رُخ او مثل کهی خواهی دید
کنـگورچی را تو اگر بینی به مُلک کنگور
در حقیــــقت خـلفِ پــــادشهی خواهی دید
--------------------------------
بتاریخ 26- 04 1376 هجری خورشیدی
سروده شده است
شیر احمد یاور کنگورچی